من پس از رفتن‌ها،‌ رفتن‌ها،
با چه شور و چه شتاب،
در دلم شوق تو،
اکنون به نیاز آمده‌ام!
داستان‌ها دارم؛
از دیاران که سفر کردم و رفتم بی تو.

از دیاران که گذر کردم و رفتم بی تو.

بی تو می‌رفتم، می‌رفتم، تنها، تنها،

و صبوریّ مرا کوه تحسین می‌کرد.
من اگر سوی تو برمی‌گردم،

دست من خالی نیست!
کاروان‌های محبت با خویش، ارمغان آوردم!

[ قصیده‌ی آبی، خاکستری، سیاه - حمید مصدق ]



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Marie NAQIBARCHITECT.IR@GMAIL.COM مجله علمي لوينا twin rozblog Jeb Renea موسسه ادیب 24 Jonah